آنگاه که تقدیر واقع نگردیده و از تدبیر هم کاری ساخته نیست، خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندام ها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت هست، تجلی کند، اگر همه هستیمان را یک خواهش کنیم، یک خواهش مطلق شویم، اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه سرشار از یقین و امیدواریمان بخواهیم، پاسخ خویش را خواهیم گرفت.
.................................................................................................................
اگر تنهاترین تنها شوم، باز خدا هست. او جانشین همه نداشتنهای من است.
.................................................................................................................
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان و جاودان اسیب ناپذیر من هستی. ای پناهگاه ابدی، تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
.................................................................................................................
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم , وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم, وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم, وقتی که او تمام کرد من شروع کردم, وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن......
.................................................................................................................
دنیا را بد ساخته اند،کسی را که دوست داری تو را دوست نمیدارد،کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری. اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسید.
و این رنج است
.................................................................................................................
خدایابه من زیستی عطا کن ، که در لحظه مرگ ،به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام ،سوگوار نباشم!
.................................................................................................................
ای صد افسوس که چون عمر گذشت
معنی اش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت
کودکی بی حاصل ، نوجوانی باطل
وقت پیری غافل ، به زبانی دیگر
کودکی در غفلت ، نوجوانی شهوت ، در کهولت حسرت
.................................................................................................................
دکتر انسان ها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است
آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدمها . حضورشان مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند . بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند
آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار . هرگز به چشم نمی آیند . مرده و زنده اشان یکی است
آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند . کسانی که همواره به خاطر ما می مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم
آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم هستند
شگفت انگیز ترین آدمها . در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم . اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم . باز می شناسیم . می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند .ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم .قفل بر زبانمان می زنند . اختیار از ما سلب میشود . سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم و درست در زمانی که می روند یادمان می آیدکه چه حرفها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
.................................................................................................................
بهترین فرشته ها همین شیطان بود.مرد و مردانه ایستاد و گفت: سجده نمیکنم تو را سجده می کنم اما این آدمکهای کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای این موجود ضعیف و نکبتی را که برای شکم چرانیش خدا و بهشت و پرستش و عظمت وبزرگواری و آخرت و وحق شناسی ومحبت و همه چیز را فراموش می کندسجده نمی کنم نمی بینی اینها چه می کنند؟ زمین را به چه کثافتی کشانده اند مسیح و یحیی و زکریا و علی را بی رحمانه و درد منشانه میکشند
.................................................................................................................
خدایا عقیده ام را از دست عقده ام مصون دار.
.................................................................................................................
به زور می توان چیزی را گرفت، ولی به زور نمی توان آن را نگه داشت!
.................................................................................................................
چه غم انگیز است
عمری گداختن از غم نبودن کسی
که تا بود ،از غم نبودن تو می گداخت
.................................................................................................................
ارزش وجودی هر انسانی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ....
.................................................................................................................
چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدنها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است!!!
.................................................................................................................
مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند گدایی عشق میکنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشدند اما همین که مطمئن شدند مردانگی را در کمال نامردی به جا می آورند
.................................................................................................................
هر لحظه حرفی در ما زاده میشود هر لحظه دردی سر بر میدارد و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش میکند این ها بر سینه میریزند و راه فراری نمییابند مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایشاش چه اندازه است؟
.................................................................................................................
دکتر شریعتی میگه وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن !! خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی .....
.................................................................................................................
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند
.................................................................................................................
بیایید سالهای زنده بودن را دربیداری بگذرانیم ،چون سالهای زیادی را به اجبار باید خفت
.................................................................................................................
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند.
.................................................................................................................
به سه چیز تکیه نکن ، غرور ، دروغ و عشق. آدم با غرور میتازد، با دروغ میبازد و با عشق میمیرد
.................................................................................................................
آن روز که همه دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش
.................................................................................................................
مرگ هراسناک نیست . هراس مرگ از آنست که گریبان آدمی را تنها می گیرد و جدا می کند.
با هم به سراغ مرگ رفتن وحشتناک نیست. با هم مردن سخت نیست. با هم رنج بردن تلخ نیست. با هم زیستن و در زیر این آسمان دم زدن غربت نیست. همه بدی ها، سختی ها، تلخی ها و بی طاقتی ها و وحشت ها همه از تنهایی است. از مجهول ماندن است. جدا مردن است
.................................................................................................................
هم نشین نیک از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر ، مالی را به امانت بسپاری بهتر از آن است که مهر و موم کنی و مهر و موم کنی بهتر از آن است که کسی را متهم سازیم
.................................................................................................................
الهی به آنان که دوستشان داری بیاموزکه عشق اززندگی بهتر
وبه آنان که دوست ترشان داری بچشان که دوست داشتن ازعشق برتر
.................................................................................................................
خدایا : خودخواهی چندان در من بکش یا چندان بر کش تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم
.................................................................................................................
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
.................................................................................................................
وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم گفتند خرافات است .وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی گریستم گفتند بهانه است.وقتی خندیدم گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
دانلود کتابهای دکتر شریعتی
1. پدر مادر ما متهمیم …لینک1… لینک 2
2.آری اینچنین بود ای برادر …لینک1… لینک2 …
3. یک جلوش تا بینهایت صفرها …لینک1… لینک2 …
4. تشیع علوی تشیع صفوی …لینک1… لینک2 …
5. مسئولیت شیعه بودن …لینک1… لینک2 …
6. فاطمه فاطمه است …لینک1… لینک2 …
2.آری اینچنین بود ای برادر …لینک1… لینک2 …
3. یک جلوش تا بینهایت صفرها …لینک1… لینک2 …
4. تشیع علوی تشیع صفوی …لینک1… لینک2 …
5. مسئولیت شیعه بودن …لینک1… لینک2 …
6. فاطمه فاطمه است …لینک1… لینک2 …
آنگاه که تقدیر واقع نگردیده و از تدبیر هم کاری ساخته نیست، خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندام ها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت هست، تجلی کند، اگر همه هستیمان را یک خواهش کنیم، یک خواهش مطلق شویم، اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه سرشار از یقین و امیدواریمان بخواهیم، پاسخ خویش را خواهیم گرفت.
.................................................................................................................
اگر تنهاترین تنها شوم، باز خدا هست. او جانشین همه نداشتنهای من است.
.................................................................................................................
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان و جاودان اسیب ناپذیر من هستی. ای پناهگاه ابدی، تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
.................................................................................................................